مدرسه علمیه الزهرا اهواز

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مناسبت روز سوم ماه مبارک رمضان

09 تیر 1393 توسط درفشان

 

غزوه تبوك یا فاضحه

غزوه تبوك یا فاضحه از جنگهاى حساس بین مسلمانان و رومیان که در سال نهم هجرى بر پا شد و به صلح انجامید
در روز سوم ماه مبارك رمضان واقع گشت، و علت ایجاد این جنگ چنین بود که جاسوسان، به دربار امپراطوى
روم (هراقلیوس) (هرقل) گزارش دادند، که پیامبر اسلام از دار دنیا رفت، امپراطور شوراى نظامى تشکیل داد، و
تمامى حاضران موقع را مناسب بسیج لشکر روم علیه حجاز دیدند و به سرپرستى مردى به نام یوحنا، یا (باغباد)، به
سوى حجاز رهسپار، و در تبوك (محلى میان حجاز و شام) با سپاه اسلام تلاقى کردند، و سپاه اسلام در تبوك کناره
چشمه آبى تمرکز یافتند، و اینکه چرا این جنگ را فاضحه مى نامند بدان علت است که منافقان از حضور در جنگ تخلف ورزیدند ، و رسوا شدند، و این جنگ را « ذوالعسره » نامند زیرا که مسلمانان از نظر آذوقه و مرکب و مهمات بسیار در عسرت و سختى بسر بردند.

الوقایع و الحوادث ص 19 جهت اطلاع بیشتر از غائله جنگ تبوك به آدرس نامبرده مراجعه فرمائید.

 2 نظر

مناسبت های روز اول ماه مبارک رمضان

09 تیر 1393 توسط درفشان


1- مسجد النبى(ص) دچار آتش سوزى شد

روز اول ماه رمضان بنا به نقل « سمهودى مورخ عامه » در سال 654 هجرى، مسجد النبى (صلى الله علیه و آله) و
حجرات مقدسه آن دچار آتش سوزى شد، و به قدرى شعله هاى آتش دامنه دار شد، که سقف و دیوارها را فرا گرفته
و فرو ریخت این زمان مصادف با حکومت معتصم عباسى بود، وى دستور داد، بنیان مسجد را دوباره به پاى داشتند.

الوقایع و الحوادث، ص 13


2- ولایتعهدى امام رضا(ع)
ایضا از وقایع روز اول ماه رمضان « بنا به نقل شیخ مفید در مسار الشیعه » روز بیعت به ولایتعهدى حضرت رضا علیه
السلام است، و این عمل از طرف مامون عباسى فقط یک نقشه سیاسى براى فرو نشاندن انقلابات داخلى مخصوصا
جلوگیرى از خروج و قیام شیعیان ایران (که در اوائل خلافت مامون گرداننده خلافت او بودند) انجام گرفت. و دیگر
ترس قیام اولاد على (علیه السلام) از جمله عوامل ولایتعهدى حضرت رضا (علیه السلام) از طرف مؤمون به شمار
مى آید.

از همان کتاب و کتاب رمضان در تاریخ ص 11

 2 نظر

فعالیت های معاونت پژوهش سطح2 در نیمسال اول تحصیلی 92-93

13 بهمن 1392 توسط درفشان

فعالیت های معاونت پژوهش سطح2 در نیمسال اول تحصیلی 92-93

فعالیت های معاونت پژوهش سطح2 مدرسه علمیه الزهرا(س):
- فضاسازی پژوهشی با نصب بنر؛پوستربامضمون پژوهش و جایگاه آن
- انتشارنشریه پژوهشی باعنوان پژوهش ازدیدگاه مقام معظم رهبری(مدظله)
- تجلیل واهدای جایزه به پژوهشگران برترونمونه
- برگزاری مراسم به مناسبت روزپژوهش وقرائت نامه آقای جمشیدی
- برگزاری سخنرانی دکترحیدری درموضوع اهمیت پژوهش باهمکاری پژوهش سطح3
- برگزاری نمایشگاه کتاب ونرم افزاز باتخفیف 10درصدبه مدت یک هفته
- معرفی سایت های معتبرومفید جهت انجام پژوهش درراستای شعارپژوهشگری نوین

 نظر دهید »

وقایع سوم شوال

20 مرداد 1392 توسط درفشان

قتل متوكل عباسي

در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسي ملعون، به دستور فرزندش به قتل رسيد. مدت خلافت او 14 سال و ده ماه طول کشيد .
وي بعد از واثق، در سال 232 هـ .ق. به خلافت نشست. در ايام او لهو ولعب و طرب، مخصوصاً در مجلس او بسيار شد. او مردي خبيث بود و به فرمودة اميرمؤمنان(عليه السلام)، كافرترين آل عباس به شمار مي‌رفت. عمرو بن فرج را والي مدينه و مكه كرد و او به مردم دستور داده بود تا كسي به آل ابي‌طالب احسان نكند و اگر كسي كوچكترين احساني كند سخت عقوبت خواهد شد؛ لذا كار بر علويان تنگ شد تا جايي كه لباسهاي زنان علويه كهنه و پاره شده بود و پيراهن سالمي را براي نماز به نوبت مي‌پوشيدند و نخ ريسي مي‌كردند ‌تا اين که متوكل به درك واصل شد.


از اعمال زشت و پست متوكل اين بود كه هميشه و در همه جا اميرمؤمنان (عليه السلام) را به بدي ياد و به آن حضرت جسارت مي‌نمود. او 17 بار قبر مبارك حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) را خراب كرد، ولي دوباره بنا شد. متوكل در راه زيارت آن حضرت دست و پا قطع مي كرد و زوار را مي‌كشت.
به خاطر جسارتهايي كه متوكل در مجلسي به اميرمؤمنان (عليه السلام) كرد، منتصر پسرش در شب چهارشنبه سوم ماه شوال سال 247 هـ .ق. چند نفر از غلامهاي خاص پدر را مامور كشتن وي كرد و آنها در حالي كه متوكل مشغول شرب خمر بود، خونش را ريختند و متوکل به دركات جحيم شتافت.


در همان روز مردم با منتصر در قصر معروف جعفري بيعت كردند. وي مردي رئوف و مهربان با اهل بيت پيامبر(عليهم السلام) بود و بر عكس پدر، به آل ابيطالب احسان مي‌كرد و به هيچ وجه متعرض ايشان  نمي‌گشت. او زيارت امام حسين(عليه السلام) را آزاد كرد و مانع احدي نشد ‌و دستور داد تا فدك را به اولاد امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) رد كنند و اوقاف آل ابيطالب(عليهم السلام) را آزاد كرد و دستور داد كسي متعرض شيعيان حضرت علي(عليه السلام) نشود. همچنين براي علويان مدينه اموالي فرستاد تا در ميانشان تقسيم شود. او در روز 25 ربيع الاول سال 248 هـ .ق. بيمار شد و در پنجم ربيع الثاني هنگام عصر درگذشت و مدت خلافتش 6 ماه بود . گفته شده كه او را با زهري كه در شاخ حجامت ريخته بودند مسموم کردند .

 نظر دهید »

وقایع اول شوال

14 مرداد 1392 توسط درفشان

١ـ عيد سعيد فطر
٢ـ وقوع جنگ قرقرة الكُدر
٣ـ مرگ عمرو بن عاص


1ـ عيد سعيد فطر
در دين مقدس اسلام روز اول ماه شوال، عيد سعيد فطر است که مسلمانان پس از يک ماه روزه داري در ماه مبارک رمضان به استقبال اين عيد سعيد مي‌روند.
عيد سعيد فطر به معناي بازگشت به سرشت و فطرت است؛ يعني مسالة جهاد با نفس و خودسازي در ماه رمضان، انسان را به مقامي مي‌رساند که پرده‌هاي جهل و انحراف و گناه و هواپرستي ، از سر راه فطرت برداشته مي‌شود و انسان به فطرت ناب دروني‌اش که آيينة صاف خدا نماست، باز مي‌گردد. از نظراسلام، عيد فطر روزي است که مسلمانان در مکتب رمضان و روزه، در پرتو آيات قرآن و نيايش ها و تقويت صبر و اراده، سرشت خويش را متوجه خداوند سبحان نمايند و خود را هميشه در محضر حق تعالي بدانند تا گناه نکنند.
مولاي متقيان حضرت علي (عليه السلام) در يکي از اعياد فطر خطبه‌اي خواندند که در آن چنين آمده است : « اي مردم! اين روز، روزي است که نيکوکاران، پاداش مي‌برند و گنه‌کاران، مأيوس مي‌گردند و اين شباهت بسياري به روز قيامتتان دارد . پس وقتي از منازلتان براي خواندن نماز عيد خارج مي‌شويد، به ياد آوريد زماني را که از قبر خارج مي‌شويد و به سوي پروردگارتان ميرويد. با ايستادن در جايگاه نماز، به ياد آوريد زماني را که در محضر عدل الهي هستيد و از شما حساب رسي مي‌شود. با بازگشت به سوي منازل خود، زماني را يادآور شويد که به منازل خود در بهشت مي‌رويد. اي بندگان خدا! کم‌ترين چيزي که به زنان و مردان روزه دار داده ميشود، اين است که فرشته¬اي در آخرين روز ماه رمضان به آنان چنين ندا مي‌دهد که: “هان! بشارتتان باد اي بندگان خدا! که گناهان گذشته‌تان آمرزيده شد؛ پس به فکر آيندة خويش باشيد که چگونه باقي ايّام را بگذرانيد"».


2ـ جنگ قرقرة الكدر
در اول شوال سال دوم هـ .ق. جنگ قرقرة الكدر به وقوع پيوست. قرقرة الكدر نام آبي است در قبيلة بني سليم كه در سه منزلي مدينه واقع گرديده است. سبب اين جنگ آن بود كه به پيامبر خدا(صلي الله عليه و اله) اطلاع دادند جمعي از قبيلة بني سليم و بني غطفان در قرقرة الكدر جمع شده‌اند و قصد دارند به مدينه شبيخون بزنند؛ از اين رو آن حضرت پرچم اسلام را به دست مبارك شير خدا حضرت علي (عليه السلام) دادند و ايشان را به همراه دويست نفر از مسلمانان به آنجا فرستادند. هنگامي كه اميرمؤمنان(عليه السلام) به آنجا رسيدند ، ديدند كه آن جماعت از آن منطقه گريخته اند پس آن حضرت به مدينه بازگشتند.


3ـ مرگ عمرو بن عاص
در اول شوال سال 41 هـ .ق عمرو بن عاص ملعون به درك جحيم واصل شد. مادر وي «نابغه» نام داشت. او كنيزي بود كه عبدالله بن جذعان او را خريد و آزادش كرد. نابغه از زنان خلافكار مكه به شمار ميرفت كه مراجعه كننده بسيار داشت. از جمله، ابولهب، امية بن خلف، هشام بن مغيره ‏، ابوسفيان و عاص بن وائل با او زنا كردند و عمرو متولد شد. هنگامي كه نابغه وضع حمل كرد هر يك از آنها مدعي عمرو شدند و آخرالامر قضاوت را بر عهدة خود نابغه گذاشتند كه او هم عاص را انتخاب كرد.
عاص ملعون كسي بود كه پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و اله) را «ابتر» خطاب كرد و خاطر شريف آن حضرت را مكدر نمود، تا آنكه سورة مباركة كوثر نازل شد.
با اين نسب و نژاد عمرو عاص نبايد تعجب كرد كه او از سرسخت ترين دشمنان پيامبر و علي بن ابيطالب(عليهما السلام) باشد و همراه معاويه با حيله‌هاي مختلف خون به دل اميرمؤمنان(عليه السلام) كند كه واقعة صفين و قرآن بر سر نيزه كردن و نيز شهادت مالك اشتر و واقعة حكمين از جملة آنهاست.
گفته اند که او در هنگام مرگش مي‌گفت: «حال من چنان است كه كوه رضوي را بر گردن من نهاده اند و درون مرا از خار پر كرده‌اند و مرا از سوراخ سوزني بيرون مي كشند».


 1 نظر

رمضان که می آید...

20 تیر 1392 توسط درفشان

متن زیر برشی است از کتاب “خدا خانه دارد”*؛


·        قفسم را می گذاری در بهشت، تا بوی عطر مبهم دوردستی مستم کند؛ تا تنم را به دیواره ها بکوبم؛ تا تن کبودم درد بگیرد؛ و درد نردبانی است که آن سویش تو ایستاده ای برای در آغوش کشیدنم؛ اما من آدم متوسطی هستم و بیش از آن چه باید، خودم را درگیر نمی کنم؛ با هیچ چیز. در بهشت هم حسرتم را فقط آه می کشم. تن نمی کوبم به دیواره ها که درد، مرا به تو برساند.

·        قفسم را می گذاری در بهشت تا تاب خوردن برگ ها، تا سایه های بی نقص درختان انبوه دیوانه ام کند؛ تا دست از لای میله ها بیرون کنم؛ تا دستم لای میله ها زخم شود و زخم، دالانی است که در پایانش تو ایستاده ای برای در آغوش کشیدنم؛ اما من آدم متوسطی هستم و خود را درگیر نمی کنم؛ با هیچ چیز. در بهشت هم هوسم را فقط نگاه می کنم و دستم را زخمی هیچ آرزویی نمی کنم.

·        با من چه باید بکنی که به میله هایم، به فضای تنگم، به دیواره ها، آن چنان مانوسم که اگر در بگشایی پر نخواهم زد؟ بال هایم چیده نیست. پایم به چیزی بسته نیست که نیازی به این همه نیست. در من خاطره ی درخت مرده است. آبی رنگ امسال نیست و واژه ی آسمان مرا یاد هیچ چیز نمی اندازد. من صحنه را سال ها است ترک کرده ام.

….

·        رمضان که می شود صدایت را بلند می کنی؛ بلند و بلندتر. من بیش تر و بیش تر پشت پرده پنهان می شوم. تو هر رمضان قفسم را می گذاری در بهشت تا هوس کنم، ولی من… چرا رهایم نمی کنی؟ می خواهم بچرم؟…

من هیچ مولای کریمی را بر بنده ی زشتکارش صبورتر از تو بر خودم ندیده ام!

ادامه »

 1 نظر

نهم ربيع، جشن و بيعت؛ چرا و چگونه؟!

01 بهمن 1391 توسط درفشان


حجت‌الاسلام دکتر محمد صابر جعفري

وقتي که سخن از برگزاري جشن يا شادماني به مناسبت آغاز امامت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و بيعت با ايشان مي‌شود. برخي مي­پرسند: معناي اين کار چيست؟ مگر در عصر امامان شيعه چنين رسمي بوده است که امامي شهيد شده و روز بعد، براي امامت فرزندش شادمان باشند؟ پرسش ديگر اينکه آيا اين درست است که عده‌اي قصد دارند با طرح جشن نهم ربيع به عنوان آغاز امامت امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف با برنامه‌هاي ديگر در چنين روزي مقابله کنند؟ و اصولا بيعت با امام يعني چه و چه ثمره‌اي دارد؟ اين‌ها پرسش‌هايي است که مي‌خواهيم نگاه قائم مقام بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف را در اين‌باره بدانيم:

 

1. آيا شيعيان براي به امامت رسيدن امامي، جشن مي‌گرفته‌اند؟

دو نوع شادماني براي به امامت رسيدن امام داريم. يک نوع وقتي است که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ، حضرت علي عليه السلام را به عنوان امام معرفي مي‌کند. براي اين امر، مراسم داشتيم و امامان هم بر آن و بزرگداشت آن تأکيد کرده‌اند؛ البته جشني متناسب با عرف زمانة خودش؛ يعني وقتي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ، حضرت علي عليه السلام را به عنوان امام در غدير مطرح مي‌کنند که يک حالت عمومي دارد، اين همراه خودش، جشن دارد؛ تا چند روز افراد به اميرالمؤمنين عليه السلام تبريک مي‌گفتند؛ حتي بعد از اين واقعه هم، وقتي کسي خبردار مي­شد به آن حضرت تبريک مي­گفت؛ چون پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرموده بودند که حاضران به غايبان بگويند. حاجياني که به مناطق خودشان برمي‌گشتند و اين خبر مهم را به منطقة خودشان مي­رساندند، عده‌اي که تازه خبردار مي‌شدند باز هم به اميرالمؤمنين عليه السلام تبريک مي‌گفتند.

جشن گرفتن در اين روز در سيرة علما هم بود است. با اينکه عيد قربان و عيد فطر از عيدهاي اسلامي است؛ اما علاوه بر اين دو عيد، عيد غدير را بسيار گرامي مي‌داشتند.

اما نوع دوم، آغاز امامت، بعد از شهادت امام قبلي است. سيرة اهل‌بيت عليهم السلام در اين مورد چگونه بوده است؟ اول اينکه طبيعي است که ايشان به مناسبت شهادت امام قبلي، محزون بوده‌اند. شيعيان نزد امام جديد مي‌آمدند و ابتدا شهادت امام قبلي را تسليت مي‌گفتند و سپس با امام جديد بيعت مي‌کردند. امام عليه السلام با تعابير مختلف به اينها مي‌گفتند خوشحال باشيد که با ما هستيد و شيعيان هم خوشحال بودند که گمراه نشده‌اند و امام بعدي را شناخته‌اند و مثلاً هفت‌امامي نمانده‌اند؛ به خصوص تا زمان امام رضا عليه السلام که سرآغاز دوازده امامي شدنِ شيعه است؛ يعني ما هفت‌امامي و شش‌امامي داريم، اما هشت‌امامي نداريم؛ هر کسي امام رضا عليه السلام را پذيرفته است بقية ائمه را هم قبول کرده و دوازده‌امامي شده است.

البته اهل‌بيت عليهم السلام در يک فضاي حزني زندگي مي­کردند و مي­فرمودند بني‌اميه براي ما عيد نگذاشتند؛ بنابراين سيرة آنها بيشتر به تسليت‌ و حزن متمايل بوده است.

در تقويم‌هاي ايران قديم، اين روز به نام تاجگذاري امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف مطرح بوده است؛ ولي پس از انقلاب اسلامي، تعبير تاجگذاري تغيير کرد. اين سخن صحيح نيست که کسي بگويد ما در بين علما، کسي را نداشتيم که به نهم ربيع اهتمام بورزد!

2. آيا اين نهم ربيع را در مقابل آن نهم ربيع درآورده‌اند؟!

خير. جشن و شادماني براي آغاز امامت امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف پيش از انقلاب اسلامي هم بوده است و اصلا حادثه ديگري در نهم ربيع نبوده است. خليفة دوم در اواخر ذي‌الحجه از دنيا رفته است و ربطي به نهم ربيع ندارد؛ البته چون نهم ربيع به روز قتل خليفة دوم معروف بود، بنابراين براي برخي از سالروز آغاز ولايت امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف پررنگ‌تر بود؛ اما به اين معنا نبود که آغاز امامت امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف مورد غفلت واقع شود؛ البته دست‌هايي در کار است؛ دست‌هايي که مي‌خواهند وحدت را برهم بزنند؛ وگرنه کساني که در نظامِ ما دم از وحدت زدند، از همه بيشتر تبيين‌گر ولايت بوده‌اند، مثل امام راحل رحمه الله ؛ اين همه از وحدت صحبت کرد، ولي خود امام رحمه الله از همه بيشتر ولايي و مبلغ ولايت بود؛ از همه بيشتر دربارة ولايت امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف و ائمه عليهم السلام و ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام سخن گفت. مقام معظم رهبري هم از وحدت صحبت مي­کنند و هم در مورد جايگاه اهل‌بيت عليهم السلام ، جايگاه برتري اميرالمؤمنين عليه السلام ، جايگاه برتري اهل‌بيت عليهم السلام صحبت مي‌کنند، و يا مجالس و روضه‌هايي که در بيت خودشان برگزار مي‌کنند، هيچ‌کدام منافاتي با بحثِ وحدت ندارد؛ اما برخي از آدم‌هايي که دم از وحدت مي‌زنند، فحش هم مي‌دهند، لعن هم مي‌کنند؛ هيچ موفقيتي در جهت ترويج و تبليغ مکتب اهل‌بيت عليهم السلام و ترويج شيعه نداشته­اند.

3. بيعت چيست؟

‌بيعت از بيع مي­آيد به معناي معامله و خريد و فروش؛ قرآن مي­فرمايد: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ؛[1] برخي از مردم هستند که جان خودشان را براي رضاي خداوند متعال مي­فروشند». و يا تعبيري كه در مورد انسان وجود دارد اين است: انسان در يك نوع معامله قرار دارد، «وَالْعَصْرِ؛ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ»؛ انسان در سود و زيان است. وقتي دنيا مزرعه شد، انسان دائم در حال معامله است و در سود و زيان است و دائم دارد از او كم مي‌شود و خسر يعني همين.

اگر انسان در معامله و سود و زيان است، دين، بيعِ او را جهت مي‌دهد و جهت­دهي آن، بيعت با امام است. در واقع كار دين جهت‌دهي به معاملات انسان است؛ جهت‌دهي به اينكه تو زندگي‌ات را، فكرت را، ذكرت را، وقتت را، قلمت را، عُلقه­هايت را، دغدغه­هايت را و هزينه­هاي مالي‌ات را براي چه مصرف كني؟ اگر جهت ندهي، خُسر است، مثل يخي كه دارد آب مي‌شود سرمايه­هايت هم دارد نابود مي­شود. دين جهت مي­دهد که سرمايه­هاي وجودت را به چه كسي بفروشي. امام علي عليه السلام مي‌فرمايد: «الا ان ثمنك الجنه فلا تبيعوها الا بالجنه؛ آگاه باشيد که قيمت جان شما بهشت است، پس نفروشيد آن را مگر به بهشت.» تازه اين بهاي جان شماست و بالاتر از اين روح شماست که بهاي آن، خود خداست. پس حالا كه قرار است جان ما برود، براي كه و براي چه برود؟‌ چه بخواهيم و چه نخواهيم اين جانمان دارد رايگان مي‌رود. چه خوب است که اين جانمان را به دست كسي بسپاريم كه هم خوب مديريت مي­كند و هم دوستمان دارد.

بيعت اين ثمره را هم دارد که وقتي فهميدي طرف حسابت امام حسين عليه السلام يا امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف است، رفتارت، زندگي‌ات، برخوردت، همه به او بيشتر متمايل مي‌شود.

4. آيا اين بيعت سابقه داشته است؟

چنانکه گفتيم، تجديد عهد و پيمان و بيعت با امام، سابقه داشته است؛ به عبارت ديگر، سير زندگي اهل‌بيت عليهم السلام اينگونه بوده است که هرگاه امامي به شهادت مي‌رسيد، شيعيان نزد امام بعدي مي‌آمدند و عرض ارادت مي‌کردند و ضمن عرض تسليت شهادت امام قبلي، با امام جديد هم تجديد عهد و بيعت مي‌کردند؛ حتي امامان قبل از شهادت، براي امام بعد از خود نيز از مردم بيعت مي­گرفتند؛ مثلاً پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم ، در غدير خم نسبت به حضرت علي عليه السلام از مردم بيعت گرفتند و فرمودند: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه»، بعد دستور دادند که همگان بر قبول ولايت و وفاداري نسبت به آن با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت کنند، به نقل تاريخ سه شبانه‌روز طول کشيد تا همگان توانستند با علي عليه السلام بيعت کنند؛ حتي خانم‌ها هم با قرار دادن دستشان در ظرف آبي با آن حضرت بيعت کردند و يا پيامبر فرمود: «سلّموا عَلي عَليّ بأميرالمؤمنين (بامره المؤمنين)؛ به حضرت علي به عنوان اميرالمؤمنين سلام دهيد». گاهي وقت‌ها پيامبر يا امام، نسبت به امام بعدي، از افراد عهد و پيمان خصوصي و عمومي مي‌گرفتند. جالب اينکه گاهي هم براي خودشان از مردم عهد و پيمان و بيعت مي­گرفتند؛ مثلا پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم از مسلمانان همراه خويش بيعتي گرفت که بعدها «بيعت رضوان» ناميده شد. ائمه عليهم السلام هم براي امامت خودشان از مردم بيعت مجدد مي‌گرفتند يا متذکر بيعت گذشته مي‌شدند. رواياتي كه «انشدكم الله» دارد به اين موضوع برمي‌گردد. حضرت علي عليه السلام چند بار متذکر بيعت مي‌شوند؛ امام حسين عليه السلام نيز يك سال پيش از واقعة عاشورا در مِني، يادآور بيعت مي‌شود و وقتي امام حسين عليه السلام و حضرت علي عليه السلام از مردم مي‌خواهند و جواب نمي‌دهند، آنها را نفرين مي‌كنند. «انشدكم الله»، شما را به خدا قسم مي‌دهم كه شما نبوديد كه پيامبر فرمود: «اولي بكم من انفسكم»؟ چهار پنج تا از صحابة پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي‌گويند ما پيرمرد شديم و يادمان نمي‌آيد كه حضرت آنها را نفرين مي‌كند. اين نكته مهم است كه گاهي وقت‌ها امام، جامعه را به آن بيعت با خود متذكر مي‌شود.

بنابراين با نزديک شدن به ايام نهم ربيع‌الاول، آغاز امامت يگانه منجي عالم بشريت و سخن از بيعت با امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ؛ براي کسي احساس غريبي پيش نيايد؛ زيرا تجديد عهد و بيعت براي جريان امامت امام عليه السلام چيز عجيبي نيست.■

سوتيتر:

اگر انسان در معامله و سود و زيان است، دين، بيعِ او را جهت مي‌دهد و جهت­دهي آن، بيعت با امام است. در واقع كار دين جهت‌دهي به معاملات انسان است؛ جهت‌دهي به اينكه تو زندگي‌ات را، فكرت را، ذكرت را، وقتت را، قلمت را، عُلقه­هايت را، دغدغه­هايت را و هزينه­هاي مالي‌ات را براي چه مصرف كني؟ اگر جهت ندهي، خُسر است، مثل يخي كه دارد آب مي‌شود سرمايه­هايت هم دارد نابود مي­شود.

بيعت اين ثمره را هم دارد که وقتي فهميدي طرف حسابت امام حسين عليه السلام يا امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف است، رفتارت، زندگي‌ات، برخوردت، همه به او بيشتر متمايل مي‌شود.

 


[1]. سوره بقره/ 207

 

 نظر دهید »

وقایع نهم ربيع الاول

01 بهمن 1391 توسط درفشان

٩ ربيع الاول

١ـ آغاز امامت حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف

2 ـ قتل عمر بن سعد

 

1ـ آغاز امامت حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
پس از شهادت امام حسن عسكري عليه السلام در هشتم ربيع الاول سال 260 هـ .ق. حضرت بقية الله الأعظم عليه السلام ،‌ بر مسند امامت تكيه زدند.
آري! نهم ربيع الاول، مصادف با آغاز امامت موعودي است كه چشم همه عاشقان و شيفتگان عدالت و انسانيت به راه اوست. او خواهد آمد تا جهان را از عدل و داد پر كند؛ همان گونه كه از ظلم و جور پُر شده است.



2 ـ قتل عمر بن سعد
در نهم ربيع الاول سال 67 هـ .ق. عمر بن سعد فرمانده ظالم سپاه يزيد در كربلا، به دستور جناب مختار ثقفي به درك واصل شد. جريان قتل به اين صورت بود كه عمر بن سعد با شفاعت « جعدة بن هبيره » كه فرزند خواهر اميرالمؤمنين‌ عليه السلام بود، از مختار با اين شرط كه از خانه‌اش خارج نشود، امان نامه گرفت. ولي مختار در پي بهانه‌اي بود تا عمر بن سعد را به قتل برساند؛ زيرا نمي‌توانست ستم‌هاي بي رحمانه او را نسبت به اهل بيت(ع) ناديده بگيرد؛ از اين رو به مختار خبر دادند که عمر بن سعد شب گذشته در مكاني خارج از كوفه به نام «حمام» حضور داشته است. مختار كه دنباله چنين بهانه‌اي بود، فوراً به يكي از فرماندهانش به نام «ابو عُمره» دستور داد تا وي را به هلاكت برساند. ابوعُمره نيز به همراه دوازده تن از يارانش به خانه عمر بن سعد وارد شدند واو را به هلاكت رساندند و سرش را به نزد مختار آوردند. مختار هم دستور داد سر او را به حضور محمد بن حنفيه و اهل بيت امام حسين(ع) در مدينه بفرستند .
منبع:سبطین

 1 نظر

وقایع هشتم ربیع الاول

01 بهمن 1391 توسط درفشان

واقعه ٨ ربيع الاول

شهادت امام حسن عسكري عليه السلام

بر اساس روايات مشهور، امام حسن عسكري‌(عليه السلام) پس از 28 سال عمر پر بركت، در هشتم ربيع الاول سال 260 هـ .ق. در شهر سامرا به دست معتمد عباسي مسموم شدند و به شهادت رسيدند .
فضايل اخلاقي و كمالات معنوي آن بزرگوار موجب شده بود كه نه تنها شيعيان و پيروان آن حضرت، بلكه عامة مسـلمانان و حـتي دشمنان نيز به عظمت ايشان، اعتراف نمايند؛ از جمله احمد بن عبيد الله خاقان كه دشمني شديدي با خاندان پيامبر(عليهم السلام) داشت. نقل شده است كه مي‌گفت: «دربارة امام حسن عسكري(عليه السلام) از هر كس از منشيان، قضات و مردم پرسش مي‌كردم، همه به نيكي از او ياد مي‌كردند. از آن پس اهميت او نزد من فزوني يافت؛ زيرا دوست و دشمن، درباره‌اش سخن نيكو مي‌گفتند» .
از آنجا كه خلفاي عباسي و كارگزاران حكومت آنان شنيده بودند كه امامان دوازده نفرند و آخرين آنان پس از غيبت طولاني با ظهورش بساط ستمگران را برمي‌چيند و به حكومت‌هاي باطل پايان مي‌دهد ، سخت نگران بودند و به شدت همه امور امام حسن عسكري(عليه السلام) را زير نظر داشتند و حتي آن امام معصوم را چندين بار زنداني كردند. سرانجام معتمد عباسي كه از توجه روز افزون مردم به امام، شديداً نگران شده بود و زندان كردن امام هم اثري در اين باره نداشت،‌ تصميم به قتل آن بزرگوار گرفت و خلاصه آن امام مظلوم را با زهر مسموم کرد و به شهادت رسانيد.
وقتي مردم سامرا از شهادت امام آگاه شدند، بازارها را بستند و كنار منزل آن حضرت جمع شدند و صداي شيون و گريه آنها از هر سو به گوش مي‌رسيد. امام زمان(عليه السلام) پدر گراميشان را غسل دادند و بعد از آنكه ايشان را كفن كردند، براي اقامه نماز تشريف آوردند. پيش‌تر جعفرـ برادر امام حسن عسكري(عليه السلام) ـ جلو رفته بود و مي‌خواست بر بدن مبارك آن حضرت نماز بخواند همين كه خواست تكبير بگويد، امام زمان(عليه السلام) در حالي كه طفلي پنج ساله بودند رداي او را كشيدند و فرمودند: «اي عمو! من براي نماز بر پدرم شايسته ترم»؛ لذا جعفر عقب آمد و امام زمان(عليه السلام) نماز خواندند و سپس ايشان را نزديك قبر مطهر امام هادي (عليه السلام) به خاك سپردند. در اين هنگام جعفر فوراً به نزد معتمد عباسي رفت و اين واقعه را براي او نقل كرد و معتمد دستور داد تا همه جا را براي يافتن حضرت جست وجو کنند، اما آنها اثري از امام نيافتند.

منبع:سبطین

 نظر دهید »

وقایع یکم ربیع الاول

23 دی 1391 توسط درفشان

١ ربيع الاول
١ ـ جريان ليله المبيت
٢ ـ رحلت «زينب بنت خزيمه» همسر پيامبراكرم(صلي الله عليه و اله وسلم) در مدينه
٣ ـ دفن بدن مطهر پيامبرگرامي اسلام (صلي الله عليه و اله وسلم)
٤ ـ شهادت امام حسن عسكري (عليه السلام)

 

1 ـ هجرت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و اله) از مكه به مدينه(مبدأ تاريخ اسلام)

پس از آنكه كفار قريش از جريان بيعت دوم عقبه آگاه شدند، در صدد كشتن پيامبراكرم‌(صلي الله عليه و اله) برآمدند؛ كه براي انجام دادن اين توطئه، پيشنهاد ابوجهل مورد موافقت همه سران قريش واقع شد؛ لذا از هر طايفة‌ قريشي، جوان دليري برگزيده شد تا آنها شبانه به خانه پيامبر‌(صلي الله عليه و اله) حمله ور شوند و به صورت دست جمعي آن حضرت را به قتل برسانند.
خداوند به وسيله جبرئيل، پيامبرخود را از اين توطئه باخبر نمود و به او دستور داد تا شبانه مكه را به مقصد مدينه ترك كند . اين واقعه در اول ربيع الاول سال سيزدهم بعثت اتفاق افتاد و بعدها به پيشنهاد اميرمؤمنان علي(عليه السلام) رويداد هجرت پيامبر‌(صلي الله عليه و اله) از مكه به مدينه را مبدأ تاريخ اسلام قرار دادند.

2 ـ جريان ليلة المبيت
رسول خدا‌(صلي الله عليه و اله) در شـب اول ربيع الاول سـال سـيزده بعثت، به دسـتور پروردگار براي نجات از توطئة كفار قريش به جانب مدينه هجرت كرد. براي گمراه كردن كفار، اميرمؤمنان علي‌(عليه السلام) در بستر پيامبر‌(صلي الله عليه و اله) خوابيدند و بعد از آنكه جوانان قريش به منظور كشتن پيامبر (صلي الله عليه و اله) به داخل خانة آن حضرت آمدند، در كمال شگفتي با حضرت علي‌(عليه السلام) مواجه شدند و شكست خورده، ناكام از خانه پيامبر‌(صلي الله عليه و اله) خارج شدند . پس از اين رويداد، اين آيه شريفه در شأن امير مؤمنان(عليه السلام) نازل شد: وَمِنَ النّاسِ مَن يَشري نَفسَهُ ابتِغآءَ مَرضاتِ اللهِ و اللهُ رَؤُفٌ بِالعِبادِ؛ از مردم كسي هست كه جان خويش را در راه رضايت خداوند مي فروشد و خدا بر بندگان، مهربان است».
در روايتي چنين آمده است: در آن شبي كه اميرمؤمنان علي(عليه السلام) در بستر پيامبر‌(صلي الله عليه و اله) خوابيد از جانب حضرت حق به جبرئيل و ميكائيل خطاب رسيد كه من بين شما دو نفر، برادري تعيين کردم و عمر يكي از شما را بيش از ديگري قرار دادم. كداميك از شما ايثار مي‌كنيد تا عمر طولاني از آن ديگري باشد؟ پس هر دو عمر طولاني را اختيار كردند. آن گاه خطاب آمد: «به زمين من نگاه كنيد و ببينيد كه چگونه علي‌بن‌ابيطالب‌(عليه السلام) حيات خويش را در راه برادرش ، رسول گرامي اسلام ‌(صلي الله عليه و اله)، ايثار نموده و به جاي او خوابيده و جان خويش را فداي او مي‌نمايد؛ پس به زمين برويد و او را از دشمنان حفظ كنيد». آنها آمدند و جبرئيل بالاي سر اميرمؤمنان‌(عليه السلام) و ميكائيل سمت پاهاي آن حضرت نشستند و ندا كردند: ‌«مرحبا! چه كسي مثل تو است اي پسر ابيطالب! خداوند بر جميع ملائكه، به تو مباهات فرمود»؛ در اينجا آية شريفه « ومِنَ النّاسِ من يشري ….» نازل شد .

3 ـ رحلت «زينب بنت خزيمه» همسر پيامبراكرم‌(صلي الله عليه و اله) در مدينه

زينب بنت خزيمه، پس از آنكه شـوهر اولـش در جنگ اُحد به شهادت رسيد، سعادت ازدواج با پيامبرگرامي اسلام‌(صلي الله عليه و اله) را پيدا كرد كه البته اين ازدواج هم چند ماه بيشتر طول نكشيد و در اول ربيع الاول سال چهارم هـ .ق. دار فاني را وداع گفت. شايان ذكر است كه اين بانوي بزرگوار از كثرت مهرباني و اطعام و صدقه بر مسکينان، فقرا و درماندگان به « اُمّ المساكين» شهرت يافته بود.

4 ـ دفن بدن مطهر پيامبرگرامي اسلام (صلي الله عليه و اله)
در نيمة شب اول ماه ربيع الاول سال 11 هـ .ق. بدن پاك پيامبرعظيم الشأن اسلام، حضرت محمد بن عبد الله (صلي الله عليه و اله)، توسط اميرمؤمنان علي‌(عليه السلام) به خاك سپرده شد. شيخ مفيد مي‌نويسد: ‌«بيشتر مردم در دفن پيامبرخدا‌(صلي الله عليه و اله) حاضر نشدند و نماز بر آن حضرت نخواندند؛ چه اينكه بين انصار و مهاجر مشاجره در امر خلافت بود» .
آري ! مصيبت و فاجعة غم انگيز رحلت پيامبرگرامي اسلام‌(صلي الله عليه و اله) از يك طرف و بي احترامي و بي توجهي مردم به مراسم تدفين آن جناب ـ بلكه مناظره و اختلافشان بر سر جانشيني پيامبر‌(صلي الله عليه و اله) ـ از طرف ديگر، دل اهل بيت آن حضرت (عليهم السلام) به خصوص اميرمؤمنان علي‌(عليه السلام) را سخت آزرد.
اَعمَش مي‌گويد:‌ «پيامبرشان از دنيا رفت و مردم همّ و غمي جز انتخاب خليفه نداشتند. عده‌اي مي‌گفتند: امير از ماست و طايفه‌اي ديگر نيز مي‌گفتند:‌ امير از ماست».
عبد الله بن حسن مي‌گويد:‌ «به خدا سوگند ابوبكر و عمر بر پيامبر(صلي الله عليه و اله) نماز نخواندند و سه روز بدن مبارك آن حضرت دفن نشد ولي با اين حال، اهل سقيفه مشغول كار خود بودند!»
اميرمؤمنان‌(عليه السلام) بُريده اسلمي را براي خبر كردن آنها فرستادند ولي اعتنا نكردند و بعد از دفن پيامبر خدا ‌(صلي الله عليه و اله) بيعت كردن آنان هم تمام شد.
عايشه نيز در اين باره اقراري دارد كه بسيار قابل توجه است؛ او مي‌گويد: « به خدا سوگند! ما از دفن پيامبر(صلي الله عليه و اله) با خبر نشديم تا اينكه صداي بيل و كلنگ را در شب چهارشنبه از حجرة آن حضرت شنيدم».

5 ـ شهادت امام حسن عسكري (عليه السلام)
بنا بر روايتي در اولين روز ربيع الاول سال 260 هـ .ق. شهادت امام حسن عسكري‌(عليه السلام) واقع شد. آن امام غريب در 28 سالگي به دست معتمد عباسي مسموم شدند و به شهادت رسيدند و در كنار مرقد مطهر پدر بزرگوارشان امام هادي (عليه السلام) در سامرا به خاك سپرده شدند.

 1 نظر

مدرسه علمیه الزهرا اهواز

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • مناسبت ها
  • مقالات
  • اخبار
    • معاونت آموزش
    • معاونت فرهنگی
    • معاونت پژوهش
    • بسیج طلاب
  • اعمال ماه های قمری
  • روزشمار تاریخ اسلام
    • مناسبت های ماه شوال
    • مناسبت های ماه رمضان
  • کلام نور

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار

  • امروز: 28
  • دیروز: 9
  • 7 روز قبل: 27
  • 1 ماه قبل: 169
  • کل بازدیدها: 39888
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس